پارسی شکر است
زبان و ادبیات پارسی
پارسی یا فارسی، یکی از زبانهای هندواروپایی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. پارسی از نظر تعداد و گوناگونی ضربالمثلها در میان سه زبان نخست جهان قرار دارد. با ورود واژگان از زبان عربی و زبانهای دیگری مانند یونانی، آرامی و ترکی، این زبان را میتوان یکی از غنیترین زبانهای جهان نامید.
این زبان باستانی با ادبیات غنی و پر بار و نیز به دلیل تغیرات اندکش در هزاره گذشته، در کنار زبانهای یونانی، لاتین و سانسکریت به عنوان یکی از چهار زبان برتر کلاسیک دنیا برگزیده شده است.
ادبيات پارسی يكی از مهمترين حلقهها در سلسله آثار ادبيات جهانی است که آن را به يكی از بزرگترين ميراث فرهنگی بشر تبديل كرده و باعث شده که در سالهای ۲۰۱۰ ، ۲۰۱۱ ، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتیب جایگاه زبان پارسی به رتبههای ۲۹ ، ۲۴ ، ۲۲ و ۱۷ ارتقا یابد.
وجه تمایز زبان پارسی
نقش زبان در فرهنگ و ادبیات هر قومی پرواضح و آشکار است، اما چیزی که زبان پارسی را از تمام زبانهای دنیا متمایز میکند بار سنگینی است که این زبان در نگهداری و ارتقای فرهنگی این مرز و بوم بعد از سلطه اعراب بر دوش کشیده است.
"هنر" که فرزند پیوند عاشقانه روح انسانی با روح هستی است، در طول تاریخ بشریت مهمترین نقش را در شکل گیری و ارتقای هر فرهنگی ایفا کرده است و میکند. هنر با توجه به استعدادهای هنرمند و شرایط جامعه خود را در اشکال مختلف نشان میدهد:
نقاشی، موسیقی، رقص، مجسمه سازی، معماری و بسی بیش از این در هر ملت و فرهنگی از ارکان اصلی هویت آن فرهنگ و رنسانس فکری مردمانش به شمار می رود.
اما در ایران از زمان سلطه اعراب ، هنر و هنرمندان ایرانزمین بسیار محدود شدند، و میدان هنر بکلی برای جولان ادبیات و معماری خالی ماند. وه که این دو اسب اصیل ایرانی چه زیبا و شایسته در میدان تازیان تاختند و چنان بار سنگینی را چه شرافتمندانه پیش بردند.
معماری که جای بحث مفصل و جداگانه خود را دارد و به همین اکتفا میکنیم که معماری ایرانزمین "تصویر سرزمین رویایی" همه مردمان دنیا گشته است، از امارت نفسگیر زیبای تاج محل که ساخته دستان هنرمند معماران ایرانیست و جزو عجایب دنیا می باشد، جلوه و شکوه بینظیر گنبدها و مساجد و میادین به جا مانده تا بهشتیترین چهار باغهای دنیا که مادر مفهوم کلمه "بهشت روی زمین" برای کل بشریت شد و این کلمه پردیس (در انگلیسی paradice) را در لغتنامه زبانهای دنیا وارد کرده است.
اما در مورد ادبیات،
اگر در اروپا میکل آنجلو داوید را از میان تخته سنگی چنان هنرمندانه بیرون آورد، چه زیبا فردوسی طوسی پیکر عضلانی رستم دستان را در شاهنامهاش به تصویر کشید و به قول خودش کاخی بلند از نظم پارسی پی افکند.
و اگر موتزارت شاهکارهای بی بدیل موسیقی را می آفرید، شاهکارهایی که هنوز هم روحنوازند، سعدی شیراز زیباترین و پربارترین و حکیمانهترین متون ادبی را با موجی از موسیقی دلپذیر همراه کرد که از شنیدن آنها نه تنها پندهای حکیمانه زندگی را می آموزیم، بلکه لذت گوش سپردن به موسیقی را در لای لای کلام آهنگین پادشاه سخن نیزمی چشیم.
در حالیکه ونسان ونگوک نقاش شیفتهای که در بیان احساسات و هیجانات انسانی و اجتماعی تاثیر ویژهای بر قرن بیستم گذاشت، مردم ایران زمین هنوز هم با اشعار حافظ زندگی میکنند، سال را نو می کنند، طولانیترین شب سال را به صبح پیوند می دهند و افکار، هیجانات و عشق خویش را با پیر مراد در میان میگذارند.
اگر حکمت هندوها، مایا ها، تولتک ها در مفهوم و هدف زندگی با رقص و موسیقی نیز به گوش جهانیان رسید،
این عاشقان حقیقی اند که با شنیدن اشعار ملکوتی مولانا چنان شیفته و از خود بیخود می شوند که به رقص در میآیند، رقصی دوار، رقصی به سان رقص جز جز کائنات، از کوچکترین ذرات درون اتم ها گرفته تا بزرگترین کهکشانها.
نویسنده: همزاد